حدود 9 ماه دیگر ریاست جمهور جدید ایران به جهان معرفی می شود ، شاید فرصتی بسیار داشته باشیم تا به انتخابات بپردازیم اما عجله مردان سیاست برای اعلام حمایت از کاندیداهای مختلف باعث شده است از چند ماه قبل تنور انتخابات خواهی نخواهی گرم شود و کارهایی که از آن بوی تبلیغات می آید به مشام همه برسد ،از این رو بنده نیز بنا بر رسالتی که این وبلاگ بر دوشم نهاده همچنین عجله ایی که دارم می خواهم در این باره صحبتهایم را بنویسم شاید از قافله عقب نمانیم !
کاندیداهایی که از حزب های مختلف برای انتخابات اعلام وجود کرده اند در نوع خود جالبند و جالبتر از آن حامیانی هستند که این آقایان دارند . ما به فراخور به معرفی این حضرات و توانایی و احتمال بردشان می پردازیم .
اگر مبنای دیدمان را دولت قرار دهیم تمام کاندیداها دیدگاهی ضد دولت نهمی دارند ، شاید این جمله بی معنی باشد ولی وقتی می بینیم از اردوگاه اصول گرایان زمزمه های حضور رضایی ، توکلی ، قالیباف و همچنین گمانه زنی حضور لاریجانی به گوش می رسد باید قبول کنیم که در هیچ جایی از خواستگاه دولت چند کاندیدا ادعای حضور ندارند هرچند که این ادعای حضرات اصول گرا ریشه اش در همان انتخابات دور گذشته باید جستجو کرد و آن چیزی نبود جز اینکه هر کدام از کاندیداهای اصول گرایان بدرستی فهمیده بودند که قدرت از جایگاه سنتی اش خارج شده و همزمانی آن با خستگی مردم از چپ و راست باعث شکل گیری یک فرصت ایده آل برای تشکیل یک دولت جوان و متخصص خارج از فرم های دهه های 60 و 70 فراهم آمده .و به عبارت دیگر بوی قدرت به مشام اصول گرایان رسیده بود پس با سیلی از نامزدها و ارد گود شدند......
اما از بین آنها فقط احمدی نژاد موضوعی دیگری را فهمید و آنهم چرایی خستگی مردم از چپ و راست بود کاندیدهای دیگر اصول گرایان می دانستند مردم از حوزه سنتی قدرت خسته هستند ولی چرایی خستگی را درک نکردند !
ولایتی شانس خود را همان اول به پای هاشمی ریخت چیزی که زیاد از او بعید نبود چون خود ایشان یا وجود سرزندگی و جوانی لازم برای احراز پست ریاست جمهوری بخشی از حوزه سنتی قدرت بود و بخاطر همین نتوانست خود را از علایقی که به این بخش داشت برهاند و همین امر باعث شد در همان روزها اولیه به نفع کاندیدای قدرت مند حوزه سنتی هاشمی رفسنجانی کناره گیری کند .
توکلی نیز که دوبار در سالهای قبل با سران چپ و راست (هاشمی و خاتمی ) مبارزه انتخاباتی داشت با دیدن کثرت کاندیدهای اصول گرایان عطای ریاست جمهوری را به چیزی مثل معاونت اول ریاست جمهوری قالیباف بخشید و او نیز منصرف شد .
توکلی شاید بخواهد دوباره بخت آزمایی کند تجربه انتخابات ریاست جمهموری را، ولی یک مشکل بسیار دارد وآنهم نداشتن صلابت و شکوه لازم کاندیداتوری که در قضیه معذرت خواهی از موسویان نمود پیدا کردو آن بخش از جریان روشنفکر اصول گرایی که به دیدگاهای او امید داشتند را نا امید کرد تو گویی این معذرت خواهی چیزی بود مثل اظهار ندامت از حوزه قدرت راست !! و این فرجام ناراحت کننده خواهد بود بر سلسله مبارزات ریاست جمهوری و احیانا مجلس آینده.
محمد باقر قالیباف که با عناوین مختلف وارد مسابقه ریاست جمهوری شده بود با خرجهای بسیار زیاد به ندانم کاری و ریخت پاشهای مشاورین انتخاباتیش باخت و جالب اینکه قالیباف سرخورده در یک اقدام تامل برانگیز و تاسف انگیز در یک هفته به دامن راست سنتی پرید و جالب اینکه زود مزد این پریدن خود را گرفت و شهرداری پایتخت را قبضه کرد و آنچه را که احمدی نژاد و شورای یک دست شهر بوجود آوردند از بین برد . حال بیم آن می رود این جناب با تصاحب ریاست جمهوری دست آوردهای احمدی نژاد را جارو خواهد کرد یا نه ؟ هرچند که تا به الان به نظر می رسد راست سنتی بر روی ایشان در انتخابات ریاست جمهوری حساب ویژه ایی را باز نکرده و کاندید ای راستهای سنتی و راستهای مدرن (تکنوکراتهای موسوم به کارگزاران ) نگاه خویش را به سوگولی هاشمی جناب روحانی دوخته اند، اما نباید از مد نظر دور نگاه داشت که ببینم در این چند سال نگاه پایتخت نشینان که یک پای انتخابات بوده اند و سرنوشت انتخابات تقریبا به جمعبت رای دهنده ایشان بستگی دارند به چه کسی فکر می کنند ؟! انتخاب کاندیدهای شورای شهری که از او حمایت کردند این امررا در پس ابر زمان فرو برده است . حال باید ببینم ساده زیستی و مردمی بودن احمدی نژاد بر توان مدیریتی که همیشه قالیباف و حامیانش لافش را می زنند غلبه می کند یا نه ؟ این رامد نظر داشت برد قالیباف از تهران بیرون نخواهد زد که این امر را بررسی جغرافیای انتخاباتی عرض خواهم کرد.
محسن رضایی دیگر کاندید مستعفی بود که بازتاب و تابناک از او حمایت می کنند و بسیار بسیار خواهان سهم از دولت ولو به اندازه یک ارزن می باشند چیزی که دولت از آنها تا بحال دریغ داشته است و این باعث شد سیل هجمه از سوی اینان بر دولت احمدی نژاد بسیار سختر از دیگر گروه های اصول گرایان باشد. اما جدا از این رضایی در حد و اندازه های ریاست جمهوری نیست و شاید تا ابد بعنوان اپوزیسیون اصول گرایان با توجه به سابقه جریان وابسته اش باقی بماند. این گروه روزی یکبار از دوش قالیباف یا لاریجانی و توکلی برای زدن پنیه احمدی نژاد بالا می رود و توانسته خرده شکافهایی را تولید کند و انصافا از حق نگذریم از قدرت بالای تبلیغات روانی نیز برخوردارند چیزی که طرفداران قالیباف و لاریجانی اصلا بهره ایی از آن ندارند و الف توکلی هم به گرد پای تابناک نمی رسد و هکذا پاشنه آشیل دولت نهم که از این لحاظ نه اینکه فقیر نیست چه قدرت سازماندهی مطلوب به سربازان رسانه ایی اش را نداشت که باید دید در این واپسین روزها طرفدارن دولت در این مورد چه کار خواهد کرد
اما لاریجانی هم چون بطور کامل از سوی بازار و موتلفه حمایت می شد موفق نشد رای از آرای مردم خواهان هوای تازه ! برای رفتن به دور دوم بدست بیاورد ولی با زرنگی خاص خویش و حمایت از احمدی نژاد و پر کردن پشت او در دور دوم انتخابات ( کاری که دیگر نامزدهای اصول گرایان بخاطر هر چیز حال حسادت بوده باشد یا شوک سنگین شکست انتخابات دور اول درقبال احمدی نژاد انجام ندادند) حمایت طرفدارن احمدی نژاد را را نیز بدست آورد کارهای ایشان در جریان پرونده هسته ایی بسیار قابل توجه بود هرچند این اواخر بوی اختلاف سلیقه با احمدی نژاد از برخوردهایشان حس می شد اما در کل در حافظه تاریخی ملت بعنوان یک مدیر بسیار توانا معرفی شد که همین امر منجر به کسب ریاست مجلس شد شاید در این دور لاریحانی با تمام قوا از احمدی نژاد حمایت کند اما یک چیز بسیار به نظر می رسد و آن اینکه در نبود احمدی نژاد حال در این دوره یا دوره بعد از آن اصول گریان می توانند به لاریجانی اعتماد کنند مگر اینکه لاریجانی مرتکب یک اشتباه شود و آنهم حضور همزمان در انتخابات وبا احمدی نژاد باشد که از مردی سیاست مداری مثل او بسیار بعید به نظر می رسد. امری که لاریجانی بر خلاف سایر نامزدهای ریاست جمهوری از آن بهره می برد نگاه مثبت رهبری و مراجع قم از ایشان است که در انتخابات مجلس با دعوت از ایشان به قم نمود پیدا کرد حال باید لاریجانی خواهی نخواهی باید جواب طرفدارن احمدی نژاد و اعتماد رهبری و حوزه را توامان بدهد .و این امر جز حمایت صریح از ریاست جمهوری احمدی نژاد معنی نمی دهد.
در پست آینده نگاهی به کاندیداهای دستهای دیگر می پردازیم.
بنام خدا
همگی بیانات روشنگر ولایت فقیه را در مورد اظهارات جناب مشاعی دیدیم و شنیدیم ( هرچند که در پست مردم اسراییل در نگاه امام خمینی و امام خامنه ایی این مواضع را با هم مرور کردیم و برای کسانیکه حداقل بیانات ولایت فقیه را می روند در باره موضوعات خاص جستجو می کنند سخنان پر مغز ایشان که در نماز جمعه ایراد فرمودند مرور درسهای ایشان به ما بود که اتفاق زود فراموشمان می شود این سخنان و بخاطر اینکه این قائله را بنا به امر معظم له همین جا خاتمه بدهیم این پست را تقدیم می کنم به برادران اصول گرای بسیجی ولایت مدار ) بله ؛ از موضع گیری دیروز احمدی نژاد که بگذریم یک درس خیلی خیلی مهم از این رویداد از اول تا آخر بگیریم اینست که اصول و مبانی انقلابمان را برای خوش آمد دوست یا دشمن ارزان فروشی نکنیم برای اینکه به این اشتباه دچار نشویم لازم است که بدانیم اصول انقلابمان چه بوده و این امر حاصل نمی شود مگر غوص در سلوک و رفتار امامان عزیز انقلاب و شهدای بزگوار که حافظان اصیل مبانی انقلاب هستن و خواهند بود .
اما فرمایش معظم له یک امر دیگر را ثابت کرد و اینکه دولت دکتر احمدی نژاد با تمام بزرگواریها با تمام دلسوزی ها با تمام تلاشها با تمام شب نخوابیها و با تمام خوبی های که دارد یک دولت انسانی با تمام خطایا و اشتباهاتی است که انسانها می توانند داشته باشند و اگر شخصی مثل حقیر از سر دلسوزی و حتی عناد به مخالفت با این دولت بسیجی و فداکار داشت به معنی آن نیست که بنده مشکل دارم شاید اشکال و ایراد واقعا وجود داشته باشد پس زیبنده هست که دولت و حامیان دولت( که خود نیز از اعضای ستادهای انتخاباتی ایشان بدون هیچ چشم داشتی بوده ام و هستم ) ببینند آیا این مشکل حقیقی است یا نه و شاید اطلاع رسانی ریاست جمهوری در همان اوایل بالا گرفتن مسئله باعث می شد که بعضی اظهار نظرها شفاف تر انجام بگیره و .........
در آخر فقط صحبتهای معظم له را به عنوان فصل الخطاب برای تعمق خود و دوستان بزرگوار خواهم آورد
امام امت حضرت آیت الله خامنه ایی :
"دو سه مساله كوچك و كم اهميتي كه وجود دارد و از اينها سعي ميشود براي التهاب استفاده شود را عرض ميكنم براي اينكه درب گفتگوها بسته شود. يك نفر پيدا ميشود درباره مردمي كه در اسرائيل زندگي ميكنند يك اظهار نظر ميكند، البته اين اظهار نظر، اظهار نظر غلطي است. اينكه گفته شود ما با مردم اسرائيل هم مثل مردم ديگر دنيا دوستيم اين حرف درستي نيست، حرف غيرمنطقي است.
.....مردم اسرائيل مگر چه كساني هستند؟ همان كساني هستند كه غصب خانه، غصب سرزمين، غصب مرزعه و غصب تجارت به وسيله همينها دارد، انجام ميگيرد. سياهي لشكر عناصر صهيونيست همينها هستند. نميشود ملت مسلمان نسبت به افرادي كه اينجوري عامل دست دشمنان اساسي دنياي اسلام هستند، بي تفاوت باشد، نه. ما با يهودي ها هيچ مشكلي نداريم، با مسيحي ها هيچ مشكلي نداريم، با اصحاب اديان در دنيا هيچ مشكلي نداريم، اما با غاصبان سرزمين فلسطين چرا، مشكل داريم. غاصب هم فقط رژيم صهونيستي نيست. اين موضع نظام است اين موضع انقلاب و موضع مردم است.
....... حالا كسي حرفي ميزند اشتباه ، عكس العمليهايي هم در مقابل آن نشان داده ميشود. خوب مساله را بايد تمام كرد. اينكه يك روز يك نفر از اين طرف بگويد، يكي از آن طرف بگويد، يكي اينجور استدلال كند، يكي از آن طرف حرف بزند، اين درست نيست، اين التهاب آفريني است؛ حرفي بود گفته شد و اشتباه بود و تمام. موضع جمهوري اسلامي و موضع دولت جمهوري اسلامي هم اين نيست.
ايشان در ادامه تاكيد كردند: اين با كشورهاي ديگر فرق ميكند كه مردمش روي سرزمين غصبي ننشستند. شهرك هاي يهودي نشين امروز به وسيله همين مردمي كه گفته ميشود مردم اسرائيل، به وسيله همينها پر شده. همين ها هستند كه دولت جعلي صهيونيست اينها را مسلح كرده است بر عليه مردم مسلمان فلسطيني كه فلسطيني ها جرات نكنند نزديك اين شهركها بشوند، همين هستند ديگر. خوب اين حرف خطايي بود، حرف درستي نبود. اين را نبايد وسيله التهاب قرار داد. من خواهش ميكنم از همه، اينجور مسائل كوچك و مسائل جزئي را، حرفي بر زبان كسي جاري ميشود، مطلبي گفته ميشود، اين را وسيلهاي قرار ندهند براي اينكه مدتي جريان سازي و مساله آفريني بشود در سر تا سر كشور، يك عده موافق يك عده مخالف سر قضيه اي پوچ، خوب موضع نظام مشخص است، تمام شد.
...... قضاوتهايي در مورد مسائل و كارهاي دولت است؛ كه اين از آثار نزديك شدن دوره انتخابات است، انسان احساس ميكند كه در بين آنچه كه امروز گفته ميشود، بي انصافيهايي صورت ميگيرد."
وسلام من تبع الهدی
سخنگوي دولت گفت که توهين به مراجع از سوي برخي افراد به هيچوجه موضع دولت نبوده و موضع دولت نسبت به مراجع عظام کاملا روشن است. |
به گزارش شيعه آنلاين به نقل از ايرنا، غلامحسين الهام تاکيد کرد که توهين به مراجع عظام به هيچ وجه مورد تاييد دولت نبوده و موضع دولت نيست و دولت نسبت به مراجع مواضع روشني دارد.
به دنبال اظهارنظر يک کارگردان نسبت به يکي از مراجع عظام که به عنوان ديدگاه شخصي آن را مطرح کرده بود، برخي افراد و گروه ها تلاش کردند با انتساب اين فرد به دولت اين اظهارات را موضع دولت معرفي کرده و از آن براي تخريب دولت و رييس جمهوري بهره برداري کنند.
|
----------
توضیح : اینکه جناب نوری زاد به مراجع حرف زده بدون شک اصلا به دولت ربطی ندارد و کسی هم مثلا در این وبلاگ چنین ادعای نداشته است چه خوب بود جناب سخنگو درباره ماهیت سخنان مشاعی بصورت کامل شفاف سازی می فرمودند به نظر بنده کار نوری زاد نه تنها به ضرر مشاعی تمام نشد بلکه چیزی مثل سپر بلای مشاعی نیز شد و مبحث بطور کامل خلط شد و پیکان حمله به اظهارات سخیف مشاعی به سمت اظهارات خارج از نزاکت و ضد انقلابی نوری زاد متمایل شد و حال که جناب سخنگو اعلام برائت کردند از این کارگردان خیلی خیلی بهتر می بود از جناب مشاعی نیز تبری می جستند و اعلام برائت دولت را از ایشان هم اعلام می فرمودند
"نوری زاد: حالا فرض کنید همین فردا ، مردمان جهان به قم هجوم بیاورند و بگویند : آقایان مراجع ، ما را که از بی دینی به تنگ آمده ایم با اسلام خودتان آشنا کنید و امور دنیا و آخرت مارا سامان بدهید . واقعا به تکرار همان "شهادتین" بسنده می کنیم و اسما مسلمانشان می کنیم ؟ یا نه ، بعد از شهادتین ، به اقتصادشان ، به فرهنگشان ، به اموراجتماعی اشان ، به روابط فیمابینشان ، به نظامات تربیتی و دانشگاهی شان هم می پردازیم ؟
آیت الله مکارم: درعین حال که ما برای مردم جهان سخن فراوانی داریم ، اما قبول دارم که اصلا مهیای این نیستیم که ساختار نظامات فکری و اجتماعی مردمان جهان ، چه آمریکایی ، چه اروپایی ، وچه آسیایی و آفریقایی را در اختیار بگیریم و اطمینان داشته باشیم می توانیم آنان را به سرمنزل مقصود برسانیم . البته شاید الان ادعایی هم در این زمینه نداشته باشیم ."